کد مطلب:43140
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:15
تفسيرفرازهاي دهم تا چهاردهم خطبه صدوبيستوسوم كه در آن امام علي به بيان بيتوجهي مردم به امر آخرت ميپردازد چيست؟
«وَ كَأَنيِّ أَنْظُرُ إِليكُمْ تِكِشُّونَ كَشيِشَر الْضِّبابِ لاتَأْخُذُونَ حَقًّا وَ لاتَمْنَعُونَ ضَيْماً.» «قَدْ خُلِّيتُمْ وَالْطَّريِقَ، فَالْنَّجاهُ لِلْمُقْتَحِمِ، وَالْهَكَهُ لِلْمُتَلَوِّمِ»
[گويي به شما مينگرم مانند سوسمارها كه در حركت سريع بهم ميخورند، ازدحام و غوغا ميكنيد، نه يك حق الهي را ميگيريد و نه ذلّتي را از خود دور مينماييد. شما در انتخاب راه آخرت رها و آزاديد، پس نجات از آنِ كسي است كه دل به دريا زد و در جهاد غوطهور شد، و هلاكت از آنِ كسي است كه توقف نمود و از حركت در راه آخرت بازماند.]
مگر جملهاي در قاموس بشري به اين عظمت و حساسيت وجود دارد كه به انسان گفته شود: «و شما در انتخاب يكي از دو يا چند راه آزاديد»؟ مردم در برابر چنين جملهاي با نظر به پستي و عظمت شخصيتشان عكسالعملهاي متنوعي از خود نشان ميدهند. اگر شخصيت كسي كه مخاطب به اين جمله است، انديشهاي جز تقويت خود طبيعي و گسترش و تنفيذ هرچه عميقتر آن را ندارد، هر يك از آن راهها كه در برابر او قرار دارد، به هدفهاي حيواني او منتهي ميگردد انتخاب خواهد كرد، زيرا شخصيت هر كسي همان راه را انتخاب ميكند كه انديشه و آرمانهايش تعقيب ميكند. و اگر شخصيت مخاطب با جملة مزبور، فكر و هدفگيريهايش در مسير تحقق بخشيدن به رشد و تقويت خود انساني كمالجو بوده باشد، قطعي است كه راهي را انتخاب خواهد كرد كه به مقصد مزبور منتهي ميگردد. اين دو انتخاب و ديگرانتخابهايي كه به سبب طرز تفكرات و هدفگيري شخصيتها صورت ميگيرد، يك جريان كاملاً معمولي و قانوني است. آنچه كه در اين مورد بايد مورد بررسي و دقت قرار بگيرد، اينست كه اگر اين جمله (و شما در انتخاب يكي از دو يا چند راه آزاديد) به يك انسان آگاه و حساس كه ذهن او بطور كامل آماده گيرندگي حقيقت است و درون ناخودآگاهش به حدّ سقوط كثيف و آلوده نشده باشد، گفته شود، ممكن است در همان لحظه به فوق انديشهها و هدفگيريهاي معمولياش جهيده و كلمة «شما آزاديد» او را با يك افق ديگري از زندگي آشنا بسازد. خوب، من آزادم، معناي من آزادم چيست؟ آيا امكان دارد كسي كه تولد و نشو و نمايش در ميان حلقههاي جبر قوانين گوناگون انجام ميگيرد و با همة ابعاد وجودش كه حتي با خويشتن ارتباط برقرار ميسازد، باز در تبلورگاه قوانين صورت ميگيرد، آزاد باشد؟ آيا چنين جملهاي ميتواند از يك انسان آگاه به چنين وضعي كه انسان در ميان آن حركت ميكند صادر شود؟! پاسخ اين سئوال «آري» است. اگر اين قدرت فوقالعادة نوع انساني را در نظر بگيريم كه او ميتواند به وسيلة آن قدرت، نخست حلقههاي قوانين جبري را كه او را از همه جهات احاطه كرده است، چنان شفاف و صيقلي نمايد كه ماوراي آنها را شهود نمايد، و همين شهود او را با واقعيات عاليتري كه در پشت پردة همين طرز تفكرات و هدفگيريها وجود دارد آشنا ساخته و از آنها بهرهبرداريها نمايد، ميپذيرد كه «آري، من آزادم» يعني داراي آن قدرت هستم كه به وسيلة آن ميتوانم پاي بر روي انگيزهها و عوامل زندگي معمولي خود كه ضعف شخصيت من آنها را داراي نقش اساسي در زندگي من نموده است، بگذارم. و راههايي را كه در برابر من قرار گرفته است از افقي بالاتر ببينم و با قدرت عالي شخصيت كه عامل جهشهاي تكاملي است در گزينش آن راهها اقدام نمايم. اميرالمؤمنين عليهالسلام در اولين جملات مورد تفسير چنين فرمود كه: «گويي شما را ميبينم سروصدايي مانند سروصداي سوسمار كه در حركت سريع بهم ميخورند، ازدحام و غوغا ميكنيد» يعني هر كسي فقط در فكر نجات خويشتن است. زندگي شما در انديشة خويشتن و فربه ساختن خود طبيعيتان ميگذرد. طبيعت زندگي بر مبناي خود محوري همين است كه نه حقي را از غارتگران حقوق مردم ميگيريد و نه از ذلتي كه شما را در خود فرو ميبرد، جلوگيري مينماييد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 22
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.